بعضی عشق ها آتشین اما کم عمق و سطحی هستند گردبادی بر پای می کنند و زود هم سرد می شوند اما بعضی عشق ها عمیق است و ملایم چون یک نخ باریک شروع می شود و در طول زمان استمرار می یابد.
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 92/3/29 ساعت 10:18 عصر |
برایت آسمانی خواهم کشید
پر از ستاره های همیشه نورانی
تو در کنار من روی ابرها
من غرق آنهمه مهربانی...
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 92/3/28 ساعت 6:3 عصر |
آنکه می خواهد روزی پریدن آموزد نخست باید
ایستادن
راه رفتن
دویدن
و بالا رفتن آموزد
پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 92/3/28 ساعت 5:55 عصر |
دلــم
شراب می خواهـــد
با طعـــم لبـــهای تــو....
دلم یک بغــل عشــق می خواهـــد
با لذت آغــوش تــــو.....
دلــم،
بی واسطه بگویم....
دلــم
تــو را می خواهـــد
با طعم دلپذیـــــر نفســهای تــــو....!!
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 92/3/14 ساعت 7:3 عصر |
انگار خدا
در " صدایت "
کدئین تزریق کرده..
با من که حرف میزنی
دردهایم را تسکین می دهی...
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 92/3/14 ساعت 7:1 عصر |
روی پرده ی کعبه این آیه حک شده است....
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ
و من....
هنوز و تا همیشه
به همین آیه دلخوشم:
" بندگانم را دلخوش کن که من بخشنده ی مهربانم....."
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 92/3/8 ساعت 1:30 عصر |
بنویسید به دیوار سکوت:
«عشق سرمایه ی هر انسان است»
بنشانید به لب حرف قشنگ ...
حرف بد وسوسه ی شیطان است ...
و بدانید که فردا دیر است ،،،
و اگر غصه بیاید امروز
تا همیشه دلتان درگیر است ...
پس بسازید رهی را
که کنون تا به ابد سوی صداقت برود ...
و بکارید به هر خانه گلی ،،،
که فقط بوی « محبت » بدهد..
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در جمعه 92/3/3 ساعت 2:35 عصر |
مثل کبریت کشیدن در باد
" دیدنت دشوار است "
من که به معجزه ی عشق ایمان دارم
میکشم آخرین کبریتم را ...
هر چه بادا باد
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در شنبه 92/2/28 ساعت 7:22 عصر |
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 92/2/18 ساعت 11:54 عصر |
آخرین نوشته ها
خوش آمدید
Ghoncheh71.com
*•. .•*.من.•* *•. .•*
به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه عاشقای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید.♥☺☺♥
قبل از این که بخواهی در مورد من قضاوت کنی..
کفش های من را بپوش و در راه من قدم بزن.
از خیابان ها..دشت ها..کوههایی گذر کن که من کردم.
اشکهایی بریز که من ریختم.
دردها و خوشی های مرا تجربه کن.
سالهایی را بگذران که من گذراندم.
روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم.
دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم بزن.
همانطور که من انجام دادم.
بعد از آن زمان میتوانی در مورد من قضاوت کنی.......................
یک جمله زیبا از طرف خدا :
“قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوید ، شما را بخشیده ام” . . .
فهرست اصلی
پیوند های دوستان
لینک های مفید
نوشته های پیشین