همه عاشق شدن را بلدند اما فقط افراد کمی هستند که بلدند چگونه در عشق با یک نفر برای مدتی طولانی بمانند... آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند . . . تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.........نوشته ها بهانه است ، فقط مینویسم که یادآوری کنم به یادتم...عشق یعـــنی ؛ هر وقــت یــادش میفتـی ، بی اختیـار بـا یــه لبخـند خـودتو تـابــلو کنــی ...!!

یک دنیا حرف*آگر دری باز نشد بشکنید*عاشق شدی؟*خدا و بن - تقدیم به تنها گلی که هیچوقت پژمرده نمی شود
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گفت خدا و بنده..

گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را

که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم

آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟

گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی

که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی،

من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی،

من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد،

با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم

گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟.. 

گفت: عزیزتر از هر چه هست،

اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید

عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی

بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان

چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود

گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟

گفت: بارها صدایت کردم،

آرام گفتم: از این راه نرو که به جایی نمی رسی،

توهرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد

بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید

گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟

گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی،

پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی،

بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی،

می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی.

آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی

گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟

گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم،

تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر،

من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی

وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.

گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت

گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت...



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در پنج شنبه 91/6/30 ساعت 4:43 عصر |


جایی برای شک و تردید نگذار...

www.Ghoncheh71.com
نخست بخواه ،آنگاه صبر کن. چندان نخواهد گذشت که پاسخ خواهد آمد .
مثل این همه مردم نباش که حتی پیش از آنکه بیازمایند،دست می کشند.
قلبا متقاعد باش که کامیاب خواهی شد،تا کامیاب شوی.
جایی برای شک و تردید نگذار.


نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در پنج شنبه 91/6/30 ساعت 4:2 عصر |


اگه دری باز نشد بشکنید!

در پشت هیچ در بسته ای ننشینید به امید اینکه روزی باز شود،
[ بلکه ] در دیگری را جستجو کنید و اگر نیافتید، همان در را بشکنید.

((اُرد بزرگ))



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 91/6/29 ساعت 11:49 عصر |


مردم چه می گویند!!!

مردم می گویند

آدم های خوب را پیدا کنید

و بد ها را رها کنید

اما باید اینگونه باشد

خوبی را در آدم ها پیدا کنید

و بدی آن ها را نادیده بگیرید.

هیچکس کامل نیست.



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 91/6/29 ساعت 10:8 عصر |


عاشق شدی...؟؟

1- متن ها و اس ام اس های او را دوباره و دوباره می خوانید.
2- وقتی با او هستید بسیار آهسته قدم می زنید.
3- هر زمان که پیش او هستید، تظاهر به خجالتی بودن می کنید.
4- وقتی به او فکر کنید، قلباتان تند تر و تند تر می تپد.
5- زمانی که به صدایش گوش می دهید، بدون دلیل لبخند می زنید.
6- وقتی او را تماشا می کنید، دیگر قادر به دیدن اطرافیانتان نیستید و فقط او را می بینید.
7- شروع به گوش دادن به آهنگهای آرام می کنید.
8- او همه فکر شما می شود.
9- بوی او شما را به وجد می آورد.
10- متوجه می شوید که زمان فکر کردن به او، همیشه به خود لبخند می زنید.
11- حاظرید هر کاری برایش انجام دهید.
12- هنگام خواندن این متن همواره فقط یک نفر در ذهن شما بود.



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 91/6/15 ساعت 1:33 عصر |


یک دنیا حرف نا گفتنی....

www.Ghoncheh71.com



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/6/7 ساعت 6:23 عصر |