همه عاشق شدن را بلدند اما فقط افراد کمی هستند که بلدند چگونه در عشق با یک نفر برای مدتی طولانی بمانند... آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند . . . تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.........نوشته ها بهانه است ، فقط مینویسم که یادآوری کنم به یادتم...عشق یعـــنی ؛ هر وقــت یــادش میفتـی ، بی اختیـار بـا یــه لبخـند خـودتو تـابــلو کنــی ...!!

استجاب دعا*خنده دار یا تاسف*زندگی مثل نامه نوشتن - تقدیم به تنها گلی که هیچوقت پژمرده نمی شود
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معلم کلاس اولم...

پشت میز ریاستم لم داده بودم...
پیرمرد مدتی بود منتظر موافقت من با درخواستش بود چهره آرامش مجبورم کرد خیلی معطلش نکنم.
موافقتنامه رو با غرور امضاء کردم و از اون جایی که حدس می زدم خوندن و نوشتن بلد نباشه به جوهر روی میز اشاره کردم و بهش گفتم که اثر انگشتش روی نامه لازمه...
با متانت خاصی قلم زیباشو از جیبش بیرون آورد و با خط خوشی نامش رو نوشت و امضاء کرد!!!
کمی خودمو جمع و جور کردم و مجذوب خط خوشش بودم که نامش توجه ام را جلب کرد...

معلم کلاس اول دبستانم بود


 



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 91/10/13 ساعت 2:8 عصر |


چند جمله زیبا...

* اگر از پایان گرفتن غم هایت نا امید شده ای به خاطر بیاور که زیباترین صبحی را که تا بحال تجربه کرده ای مدیون صبرت در برابر سیاه ترین شبی هستی که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی یافتی

* هیچ کس نباید شب به بستر برود قبل از اینکه از خود بپرسد امروز چه کرده ام که لیاقت داشته باشم فردا هم زنده بمانم

* ما چه دیر میفهمیم که زندگی همان روزهایی بودکه زود سپری شدنش را آرزو میکردیم

* آنچه باعث غرق شدن میشود در آب فرو رفتن نیست بلکه زیر آب ماندن است

* تو آسمون همیشه از یه ارتفاعی به بعد دیگه هیچ ابری وجود نداره، پس هر وقت آسمون دلت ابری شد، با ابرها نجنگ، فقط اوج بگیر ...



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در شنبه 91/10/9 ساعت 7:23 عصر |


بگذارید کـــودکــی کنـــد !

انقدر بچه ها را به بزرگ شدن امیدوار نکنید !!
بزرگ میشی یادت میره ...
بزرگ میشی میری مدرسه ...
بزرگ میشی دکتر میشی ...
بزرگ میشی عروس میشی ...
بزرگ میشی بابا میشی ...
بزرگ میشی ...
بزرگ میشی ...
کــودکــ را بگذارید کـــودکــی کنـــد !



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 91/10/6 ساعت 3:29 عصر |


زندگی مثل نامه نوشتنه...

زندگی کردن مثل نامه نوشتن می مونه باید مواظب باشی جوری بنویسی که تمیز و خوانا باشه باید سعی کنی روی خط صاف بنویسی وگرنه خطت کج و کوله می شه مواظب باش تو املاهات غلط نداشته باشی یا اگر داشتی ازش بی اطلاع رد نشی، چون عادت می کنی به غلط و غلوط نوشتن اگر چیزی رو اشتباه نوشتی کاغذ تو پاره کن یکی دیگه بنویس یادت نره که وقتی میای اینجا دیگه وقت غلط گیری نداری اینجا وقت، وقت خواندن نامه اس. منظور از اینجا (اون دنیاس)



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در دوشنبه 91/10/4 ساعت 3:19 عصر |


خنده دار یا تاسف آور؟؟

چقدر خنـده داره که...

یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست ولی 90 دقیقه بازی فوتبال مثل باد میگذره

چقدر خنده داره که...

صد هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی با همون پول میریم خرید، مبلغ ناچیزیه...

چقدر خنده داره که...

یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یکساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره

چقدر خنده داره که...

وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم، چیزی یادمون نمی آد که بگیم ، اما وقتی می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم.

چقدر خنده داره که ...

خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته، اما خوندن صد سطر از پرفروش ترین کتاب رمان دنیا آسونه.

چقدر خنده داره که...

برای عبادت و کارهای مذهبی وقت کافی در برنامه روزمره پیدا نمی کنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام دهیم.

چقدر خنده داره که ...

شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم ، اما سخنان قرآن رو به سختی باور می کنیم.

چقدر خنده داره که...

همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد داشته باشند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت بروند.

چقدر خنده داره .......اینطور نیست ؟

دارید می خندید ؟ ..........دارید فکر میکنید ؟

این حرف ها رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشیم که او خدای دوست داشتنی است

آیا خنده دار نیست که وقتی می خوایم این حرف ها رو به بقیه بزنیم خیلی ها رو از لیست پاک می کنیم. چون مطمئنیم که به چیزی اعتقاد ندارند.

این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنیم اعتقاد دیگران از ما ضعیف تره

 



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/10/3 ساعت 11:1 عصر |


استجاب دعا...

یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و شنا کنان خود را به جزیره کوچکی برسانند. دو نجات یافته هیچ چاره ای به جز دعا کردن و کمک خواستن از خدا نداشتند. چون هر کدامشان ادعا می کردند که به خدا نزدیک ترند و خدا دعایشان را زودتر استجاب می کند، تصمیم گرفتند که جزیره را به 2 قسمت تقسیم کنند و هر کدام در قسمت متعلق به خودش دست به دعا بر دارد تا ببینند کدام زود تر به خواسته هایش می رسد.

نخستین چیزی که هردو از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را بالای درختی در قسمت خودش دید و با آن گرسنگی اش را بر طرف کرد.اما سرزمین مرد دوم هنوز خالی از هر گیاه و نعمتی بود.

هفته بعد دو جزیره نشین احساس تنهایی کردند.مرد اول دست به دعا برداشت و از خدا طلب همسر کرد. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف بخشی که مرد اول قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هنوز هیچ همراه و همدمی نداشت.

بزودی مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس و غذا بیشتری نمود. در روز بعد مثل اینکه جادو شده باشه همه چیزهایی که خواسته بود به او داده شد. اما مرد دوم هنوز هیچ چیز نداشت.

سرانجام مرد اول از خدا طلب یک کشتی نمود تا او و همسرش آن جزیره را ترک کنند. صبح روز بعد مرد یک کشتی که در قسمت او در کناره جزیره لنگر انداخته بود پیدا کرد. مرد با همسرش سوار کشتی شد و تصمیم گرفت جزیره را با مرد دوم که تنها ساکن آن جزیره دور افتاده بود ترک کند.

با خودش فکر می کرد که دیگری شایسته دریافت نعمتهای الهی نیست چرا که هیچ کدام از درخواستهای او از طرف پروردگار پاسخ داده نشده بود.

هنگامی که کشتی آماده ترک جزیره بود مرد اول ندایی از آسمان شنید:
چرا همراه خود را در جزیره ترک می کنی؟ مرد اول پاسخ داد: نعمتها تنها برای خودم است چون که من تنها کسی بودم که برای آنها دعا و طلب کردم ، دعا های او مستجاب نشد و سزاوار هیچ کدام نیست

آن صدا سرزنش کنان ادامه داد :
تو اشتباه می کنی او تنها کسی بود که من دعاهایش را مستجاب کردم وگرنه تو هیچکدام از نعمتهای مرا دریافت نمی کردی
مرد پرسید:
به من بگو که او چه دعایی کرده که من باید بدهکارش باشم؟

او دعا کرد که همه دعاهای تو مستجاب شود.



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/9/28 ساعت 6:31 عصر |