همه عاشق شدن را بلدند اما فقط افراد کمی هستند که بلدند چگونه در عشق با یک نفر برای مدتی طولانی بمانند... آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند . . . تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.........نوشته ها بهانه است ، فقط مینویسم که یادآوری کنم به یادتم...عشق یعـــنی ؛ هر وقــت یــادش میفتـی ، بی اختیـار بـا یــه لبخـند خـودتو تـابــلو کنــی ...!!

وقتی که دل میگیرد*مشکلات*فرمول عشق*زندانی بدون دیوار*بهترین لحظه - تقدیم به تنها گلی که هیچوقت پژمرده نمی شود
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سخنانی از بزرگان...

من هرگز شکست نخورده ام، بلکه راه هایی را کشف کرده ام که به آن چیزی که می خواهم منجر نمی شوند. - توماس ادیسون

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

میزی برای کار، کاری برای تخت، تختی برای خواب، خوابی برای جان، جانی برای مرگ، مرگی برای یاد، یادی برای سنگ - زنده یاد حسین پناهی

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

در روزگاری که که دروغ یک واقعیت عمومی است، به زبان آوردن حقیقت یک اقدام انقلابی است - منسوب به جورج ارول

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

 

همه ی افراد با استعداد هستند، اما اگر شما یک ماهی را بر اساس تواناییش در بالا رفتن از درخت بسنجید، آن ماهی تمام عمرش را بر این باور خواهد گذارند که یک بی دست و پای احمق است. - آلبرت اینشتین

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

 

وقتی می‌خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه را از دست داده‌ای که این را به دست آورده‌ای. - تنزین گیاتسو (چهاردهمین دالایی لاما)

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

ان کس که حاضر است یک ساعت از عمرش را تلف کند، هنوز ارزش عُمر را درک نکرده است. - چالرز داروین

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

افراد در جستجوی چیزی که بدان نیازمندند، به سفر می روند و برای یافتنش به وطن خود بازمیگردند. - جورج ادوارد مور

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

اگر نمی توانید چیزی را به سادگی توضیح دهید، آن چیز را به خوبی درک نکرده اید. - آلبرت اینشتین

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

تنها چیزی که "بدی" نیاز دارد تا موفق شود، سکوت و بی تفاوتی انسان های خوب است. - ادموند بورک

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar-20.com

روزی که بدون خنده سپری شود، یک روزِ تلف شده است. - چارلی چاپلین

 



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/6/26 ساعت 12:14 صبح |


سخنان گهر بار 1

www.Ghoncheh71.com



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/6/19 ساعت 9:57 عصر |


سه جمله برای خوسبختی...

خوشبختی ما در 3 جمله است:

تجربه دیروز.استفاده از امروز.امید به فردا.

ولی ما با 3 جمله زندگیمان را تباه میکنیم:

حسرت دیروز.اتلاف امروز.ترس از فردا.



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/6/12 ساعت 11:20 عصر |


آن هایی که وقتی هستند، نیستند وقتی که نیستند، هستند

تقسیم‌بندی انسان‌ها از دیدگاه دکتر شریعتی:

1-آنهایی که وقتی هستند، هستند وقتی که نیستند هم نیستند. حضور عمده آدم‌ها مبتنی بر فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

2-آنانی که وقتی هستند، نیستند وقتی که نیستند هم نیستند (مردگانی متحرک در جهان، خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار، هرگز به چشم نمی‌آیند، مرده و زنده‌شان یکی است).

3-آنهایی که وقتی هستند، هستند وقتی که نیستند هم هستند (آدم‌های معتبر و باشخصیت، کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودشان هم تاثیر خود را می‌گذارند کسانی که همواره در خاطر ما می‌مانند، دوستشان داریم و برایشان ارزش قائلیم).

4-آنهایی که وقتی هستند، نیستند وقتی که نیستند، هستند (شگفت‌انگیز‌ترین آدم‌ها. در زمان بودنشان چنان قدرتمند و باشکوهند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم‌نرم و آهسته آهسته درک می‌کنیم . باز می‌شناسیم، می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم، گویی قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرق در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.»



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/6/12 ساعت 11:12 عصر |


I LOVE YOU1

www.Ghoncheh71.com



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/6/12 ساعت 10:11 عصر |


زندانی بدون دیوار...

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد،
یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.

حدود1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد. اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی کردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند‏ و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می ریختند.

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

«‏در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد.نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمی شدند.
هرروز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند
 یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.

با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
واین هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ‌های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/6/12 ساعت 1:55 عصر |


من روزه ام را از روی هوس نشکستم...

به نام خدا ...
همه می دونید که بیماری جزام ذره ذره گوشت و تن را می خوره و یهو می بینید که یکی یک طرف از صورتش کاملا ریخته و نه لپ داره نه گونه ....و از بیرون صورت دندوناش معلومه ....یا یک تیکه از استخوان دستشون معلومه و گوشتاش همه ریخته ....بیمارای جزامی چهره های خیلی خیلی دردناکی دارند .طوری که هر کسی نمی تونه بهشون نگاه کنه ....

الان این افراد خیلی کم شدن و جلو این بیماری داره گرفته میشه ... یه دهکده ای است نزدیک تبریز که اون ادمها را توش نگه داری می کنند
داستان از اون جایی شروع میشه که ...
ظهر یکی از روزهای رمضان بود ....حسین حلاج همیشه برای جزامی ها غذا می برده و اون روز هم ...داشت از خرابه ایی که بیماران جزامی توش زندگی می کردند می گذشت ....جزامی ها داشتند ناهار می خوردند ...ناهار که چه ؟ ته مونده ی غذاهای دیگران و و چیزهایی که تو اشغال ها پیدا کرده بودند و چند تکه نان...یکی از اون ها بلند میشه به حلاج می گه : بفرما ناهار !
- مزاحم نیستم ؟
- نه بفرمایید.
حسین حلاج میشینه پای سفره ....یکی از جزامی ها رو بهش می گه : تو چه جوریه که از ما نمی ترسی ...دوستای تو حتی چندششون می شه از کنار ما رد شند ...ولی تو الان....
حلاج میگه : خب اون ها الان روزه هستند برای همین این جا نمیاند تا دلشون هوس غذا نکنه .
- پس تو که این همه عارفی و خدا پرستی چرا روزه نیستی ؟
- نشد امروز روزه بگیرم دیگه ...

حلاج دست به غذا ها می بره و چند لقمه می خوره ...درست از همون غذا هایی که جزامی ها بهشون دست زده بودند ...

چند لقمه که می خوره بلند میشه و تشکر می کنه و می ره ....

موقع افطار که میشه حسین غذایی به دهنش می زاره و می گه : خدایا روزه من را قبول کن ....
یکی از دوستاش می گه : ولی ما تو را دیدیم که داشتی با جزامی ها ناهار می خوردی

حسین حلاج در جوابش می گه : اون خداست ...روزه ی من برای خداست ...اون می دونه که من اون چند لقمه غذا را از روی گرسنگی و هوس نخوردم ....دل بنده اش را می شکستم روزه ام باطل می شد یا خوردن چند لقمه غذا ؟؟؟

عارفی را دیدند مشعلی و جام آبی در دست ، پرسیدند : کجا میروی؟
گفت : می روم با آتش ، بهشت را بسوزانم و با آب جهنم را خاموش کنم ، تا مردم خدا را فقط به خاطر عشق به او بپرستند،
نه به خاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در شنبه 91/6/11 ساعت 5:5 عصر |


بهترین لحظه های زندگی


عاشق شدن

آنقدر بخندی که دلت درد بگیره

 بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری

برای مسافرت به یک جای خوشگل بری

به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی

به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی

از حموم که اومدی بیرون ببینی حوله ات گرمه

آخرین امتحانت رو پاس کنی

کسی که معمولا زیاد نمی‌بینیش ولی دلت می‌خواد ببینیش بهت تلفن کنه

توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی‌کردی پول پیدا کنی

برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی

تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه

بدون دلیل بخندی

بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می‌کنه

از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می‌تونی بخوابی

آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما میاره

عضو یک تیم باشی

از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی

دوستای جدید پیدا کنی

وقتی اونو میبینی دلت هری بریزه پایین

لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی

کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی

یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و ببینی که فرقی نکرده

عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی

یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره

یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ... باز هم بخندی

اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند

قدرشون رو بدونیم

زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد"

 

وقتی زندگی 100 دلیل برای گریه کردن
به تو نشون میده
تو 1000 دلیل برای خندیدن
به اون نشون بده ...
"چارلی‌ چاپلین"



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در پنج شنبه 91/6/9 ساعت 9:54 عصر |


امتحان بزرگ زندگی...

این امتحان زندگی
بزرگترین عیبش اینه که : اگر چیزی ام بلد نباشی
تا آخرجلسه باید بشینی ....
تبسم



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/6/7 ساعت 1:12 عصر |


به دنبال خدا نگرد

به دنبال خدا نگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظری است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو
جانی دوباره می گیرد
خدا آن جاست ... در جمع عزیزترین هایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتن ات زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نیست
او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی، جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ، آنها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که
مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام
در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط چیزهایی اهمیت دارند
که وقت کوچِ ما از خانه بدن، با ما همراه باشند
همچون معرفت بر خداوند و به خود آیی
دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم
و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه
هدیه ای از طرف خداوند است
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند
خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:
آیا «زندگی» را «زندگی کرده ایی؟



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/6/5 ساعت 11:52 عصر |


   1   2      >