برتولت برشت نویسنده معروف آلمانی ضد فاشیست بود.
قاضی: اسم؟
برشت: شما خودتون می دونین
قاضی: میدونیم اما شما خودت باید بگی.
برشت: خوب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه میکنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟
قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟
برشت: من که گفتم. برشت هستم.
قاضی: ازدواج کرده اید؟
برشت : بعله
قاضی: با چه کسی؟
برشت: با یک زن.
خنده حضار در دادگاه
قاضی: شما دادگاه رو مسخره میکنید؟
برشت: نه این طور نیست.
قاضی: پس چرا میگویید با یک زن ازدواج کردهاید؟
برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کردهام!
قاضی: کسی را دیدهاید با یک مرد ازدواج کند؟
برشت: بله!
قاضی: چه کسی؟
برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/3/23 ساعت 10:16 عصر |
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی، می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/3/23 ساعت 10:4 عصر |
یه روز صبح روزنامه نگاری داشت می رفت سر کار ولی به خاطر تصادفی که شده بود توی ترافیک گیر افتاده بود.
وقتی دید ترافیکه و سر ساعت به محل کارش نمی رسه، تصمیم گرفت همان جا کارش رو انجام بده و از تصادف یک خبر داغ تهیه کنه.
جمعیت زیادی دور محوطه تصادف جمع شده بودن و این نشون می داد که اتفاق خیلی بدی افتاده!
بنابراین خبرنگار برای رسوندن خودش به محل تصادف فکری کرد و بعد فریاد زد:
بگذارید رد شم... خواهش می کنم بذارید رد شم... من پسرشم! من پسرشم!
ولی وقتی به صحنه ی تصادف رسید فکر می کنید،چی دید؟!
...
...
...
...
...
یه الاغ!
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/3/23 ساعت 9:59 عصر |
موفقیت یعنی از مخروبه شکست،
کاخ پیروزی ساختن.
موفقیت یعنی از ناممکن ها،
ممکن ساختن.
موفقیت یعنی همیشه جانب حق را نگاه
داشتن.
موفقیت یعنی با ارامش زیستن.
موفقیت یعنی ناکامی ها را جدی
نگرفتن.
موفقیت یعنی از تجارب انسان های
موفق درس گرفتن.
موفقیت یعنی اشتباه را پذیرفتن و تکرار
نکردن ان.
موفقیت یعنی با شرایط مختلف خود را
وفق دادن.
موفقیت یعنی حفظ خونسردی در شرایط
دشوار.
موفقیت یعنی تکیه گاه بودن برای
دیگران
موفقیت یعنی قدردان بودن.
موفقیت یعنی خسته نشدن از مبارزه با
دشواری ها.
موفقیت یعنی خندیدن به انچه دیگران
مشکلش می پندارند.
موفقیت یعنی توانایی دوست داشتن.
موفقیت یعنی به وظیفه خود خوب عمل
کردن.
موفقیت یعنی عاشق زندگی بودن.
موفقیت یعنی صبور بودن.
و شما موفقیت را چطور معنی می کنید منتظر پاسخ های زیبا شما هستم؟
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/3/23 ساعت 12:36 صبح |
از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا کردی؟
گفت : چهار اصل
1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم
2- دانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم
3- دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش کردم
4- دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در سه شنبه 91/3/23 ساعت 12:31 صبح |
آخرین نوشته ها
خوش آمدید
Ghoncheh71.com
*•. .•*.من.•* *•. .•*
به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه عاشقای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید.♥☺☺♥
قبل از این که بخواهی در مورد من قضاوت کنی..
کفش های من را بپوش و در راه من قدم بزن.
از خیابان ها..دشت ها..کوههایی گذر کن که من کردم.
اشکهایی بریز که من ریختم.
دردها و خوشی های مرا تجربه کن.
سالهایی را بگذران که من گذراندم.
روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم.
دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم بزن.
همانطور که من انجام دادم.
بعد از آن زمان میتوانی در مورد من قضاوت کنی.......................
یک جمله زیبا از طرف خدا :
“قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوید ، شما را بخشیده ام” . . .
فهرست اصلی
پیوند های دوستان
لینک های مفید
نوشته های پیشین