رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفـــر شهر خدا کرد مرا
از گلستان کرم طرفه نسیـمی بوزید
که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا
نازم آن دوست که با لطف سلیمانی خویش
پــــله از سلسـله دیـــو دعــا کـــــرد مـــرا
فیض روحالقدسم کرد رها از ظلمات
همرهـی تا به لـب آب بقـا کرد مـرا
من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهی
لایـــق مکتب فخــر النجبا کـــرد مـــرا
در شگفتم ز کرامات و خطاپوشی او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا
دست از دامن این پیک مبـارک نکشم
که به مهمانی آن دوست ندا کرد مرا
زین دعاهاست که با این همه بیبرگی و ضعف
در گلـستــــان ادب نـغمـــه ســرا کــــرد مـــرا
هر سر مویــم اگـر شـکر کند تـا به ابــد
کم بود زین همه فیضی که عطا کرد مرا
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در جمعه 91/4/30 ساعت 11:51 عصر |
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست، و برخی دوستدار
که دست کم یکی در میانشان
بی تردید مورد اعتمادت باشد.
و چون زندگی بدین گونه است،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،
نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،
تا که زیاده به خودت غر?`ه نشوی.
و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی
نه خیلی غیرضروری،
تا در لحظات سخت
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند
چون این کارِ ساده ای است،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند
و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوام اگر جوان که هستی
خیلی به تعجیل، رسیده نشوی
و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی
و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی
چرا که هر سن?`ی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.
امیدوارم حیوانی را نوازش کنی
به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی
وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق
احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی
هرچند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد..
بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای اینکه سالی یک بار
پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!
و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.
اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم.
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/4/11 ساعت 1:15 صبح |
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد جاذبه زمین را کشف کرد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد فکر کرد که چقدر بدشانس است و آن جا را برای همیشه ترک کرد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد آن سیب را نقاشی کرد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد مرد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد سیب را با لذت خورد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد توشه ای از علم سیب بر ذهن گذاشت و عصاره ای شفابخش ساخت برای اثبات توانگری خویش در آن چه مردم معجزه ی طب می نامیدند.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد گفت: این سیب توطئه خصمانه دشمنان من است و رفت تا انتقام بگیرد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد با تنها رمقی که از فرط گرسنگی در دستانش جاری بود، سیب را در جیب نهاد برای روز مبادا!
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد سفری کرد به دل ذرات نهان سیب تا فلسفه ی جهان را در آگاهی از پیوند ذرات آن بیابد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد رفت تا سخاوت درخت را با دوستانش تقسیم کند.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد گفت: من هم مثل تو از ریشه و خانواده ام وامانده ام و آن یگانه سیب، همدم یک عصرگاه آن مرد تنها شد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد سیب را خاک کرد تا نگاه بدبینانه دیگران طراوت سیب را پژمرده نکند.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و او اندیشید که چه دنیای کینه توزی که حتی درخت را به جنگ با آدمی برمی انگیزد و آن درخت را قطع کرد.
یه روز یه سیب از روی درخت افتاد روی سر یه مرد، و آن مرد شعری درباره یک سیب نوشت: زندگی یک سیب است، گاز باید زد با پوست...
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در جمعه 91/4/9 ساعت 10:31 عصر |
میگن شش صورت به حضرت آدم نشون داده شد،سه صورت زیبا و سه صورت زشت ،سه صورت زیبا به شرح زیر بود:
1-عقل.حضرت آدم از او سوال کرد جای تو کجاست،گفت در مغز.
2-محبت و عشق،از او سوال کرد جای تو کجاست ، گفت ،در قلب.
3-شرم و حیا،حضرت آدم از او سوال کرد جای تو کجاست،گفت در چشم.
و سه صورت زشت:
1-تکبر ،حضرت آدم از او پرسید جای تو کجاست،گفت در مغز.حضرت آدم گفت مغز که جایگاه عقل است،و تکبر گفت درسته ولی من که بیام عقل بیرون میره.
2-حسادت
3-حرص
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در جمعه 91/4/9 ساعت 9:50 عصر |
دلگیــــــــــــر نشــــــــو
از حرفـــــــــــ آدمهــــــــــا
نیش زدن طبیعتشونه
سال هاست که به هوای بارانی می گویند:
"هــــــــــوای خرابـــــــــــــــــــ"
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در پنج شنبه 91/4/8 ساعت 6:53 عصر |
گذشته هایت را ببخش ، زیرا آنان همچون کفش های
کودکی ات
نه تنها برایت کوچکند، بلکه تو را از گام
برداشتن های
بلند باز میدارند ...
نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در پنج شنبه 91/4/8 ساعت 6:50 عصر |
آخرین نوشته ها
خوش آمدید
Ghoncheh71.com
*•. .•*.من.•* *•. .•*
به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه عاشقای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید.♥☺☺♥
قبل از این که بخواهی در مورد من قضاوت کنی..
کفش های من را بپوش و در راه من قدم بزن.
از خیابان ها..دشت ها..کوههایی گذر کن که من کردم.
اشکهایی بریز که من ریختم.
دردها و خوشی های مرا تجربه کن.
سالهایی را بگذران که من گذراندم.
روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم.
دوباره و دوباره برخیز و مجددا در همان راه سخت قدم بزن.
همانطور که من انجام دادم.
بعد از آن زمان میتوانی در مورد من قضاوت کنی.......................
یک جمله زیبا از طرف خدا :
“قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوید ، شما را بخشیده ام” . . .
فهرست اصلی
پیوند های دوستان
لینک های مفید
نوشته های پیشین