پدری دست پسر بچه اش را گرفته بود،
از کنارم می گذشتند،
لای انگشتانم سیگاری بود،
پسرک نگاهی به سیگارو و چهره ام انداخت،
پک هایم عمیق تر شد .
سیگار را تنها بامشکلات میکشم،کاش میدانست...



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در یکشنبه 91/8/7 ساعت 12:31 صبح |