پرسیدم...، چطور بهتر زندگی کنم؟

با کمی مکث جواب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر؛ با اعتماد، زمان حال ات را بگذران؛و بدون ترس، برای آینده ات آماده شو.ایمانت را نگه دار و ترس را به گوشه ای بنداز، شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باور هایت شک نکن. زندگی شگفت انگیز است در صورتی که بدانی چطور زندگی کنی.

پرسیدم...آخر، و او بدون اینکه متوجه سوالم شود ادامه داد: مهم نیست که قشنگ باشی...، قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر . کوچک باش و عاشق... که عشق خود می داند آیین بزرگ کردنت را... بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی...موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن. 

داشتم به سخنانش فکر می کردم که نفسی تازه کرد و ادامه داد:

زلال باش.. زلال باش... زلال، فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی، یا دریای بیکران؛ زلال که باشی آسمان در تو پیداست.

دنیا دو روز است:

یک روز با تو و یک روز بر علیه تو، روزی که با توست مغرور نشو و روزی که بر علیه توست مایوس نشو؛ چرا که هر دو پایان پذیرند.

و یادت باشد از خدا خواستن عزت است اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حکمت است.

از خلق خدا خواستن خفت است، اگر بر آورده شود منت است و اگر برآورده نشود ذلت است. 

برگرفته از کتاب: تو، تویی؟! 

«داستان های کوتاه و شگفت انگیز _جلد یکم»



نگاه زیبا  

نوشته شده توسط *•. .•*.من.•* *•. .•* در چهارشنبه 91/9/22 ساعت 3:23 عصر |